مطالب علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی
مطالب علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی

پانوتیا

پانوتیا (نام علمی: Pannotia) ابرقاره‌ای فرضی است که از دورهٔ کوه‌زایی پان‌آفریقایی درحدود ۶۰۰ میلیون سال پیش تا پایان دورهٔ پرکامبرین در حدود ۵۵۰ میلیون سال پیش وجود داشته است. پانوتیا نخستین بار در سال ۱۹۹۷ توسط ایان دییِل توصیف شد. این ابرقاره با نام ابرقارهٔ وندیان نیز شناخته می‌شود. ابر قارهٔ پانوتیا از حدود ۵۵۰ میلیون سال قبل به چهار قارهٔ لورنتیا، سیبریا، بالتیکا و گوندوانا تقسیم شد.

File:Positions of ancient continents, 550 million years ago.jpg
موقعیت قاره ها 550 میلیون سال پیش
شکل‌گیری
در حدود ۷۵۰ میلیون سال پیش، ابرقارهٔ رودینیا از هم شکافت و به سه قارهٔ پروتو-لوراسیا (که در نهایت گسیخت و در قالب لوراسیا دوباره شکل‌گرفت)، کراتون قاره‌ای کنگو و پروتو-گونداوانا (شامل تمامی گندوانا به‌جز کراتون کنگو و آتلانتیکا) تقسیم شد.
پروتو-لوراسیا با چرخشی به سمت جنوب به سوی قطب جنوب قرار گرفت و چرخش پروتو-گوندوانا در خلاف جهت حرکت عقربه‌های ساعت بود. کراتون کنگو در حدود ۶۰۰ میلیون سال پیش در بین پروتو-گوندوانا و پروتو-لوراسیا قرار گرفت و بدین‌ترتیب پانوتیا تشکیل شد. شواهد نشان می‌دهد که با قرار گرفتن توده‌های خشکی فراوان در نزدیکی دو قطب، یخچال‌های بیشتری در این زمان در مقایسه با هر زمان دیگری در تاریخ زمین‌شناسی پدید آمد.

جغرافیا و دوره
پانوتیا ظاهری شبیه به V یی داشت که به سمت شمال شرقی قرار گرفته باشد. درون این V، اقیانوسی بود که به‌هنگام گسیخت رودینیا شکل گرفته بود. این اقیانوس پانتالاسا نام داشت که بعدتر به اقیانوس آرام اولیه تبدیل شد. همچنین تیغه‌ای میان‌اقیانوسی در میان این اقیانوس وجود داشت. در خارج از این V، اقیانوس باستانی بسیار بزرگی با نام اقیانوس پان‌آفریقایی قرار داشت که احتمالاً دور پانوتیا را فرا گرفته بود و اندازه‌ای برابر با اقیانوس پانتالاسا داشت.

پانوتیا عمری کوتاه داشت. برخوردهایی که باعث شکل‌گیری این ابرقاره شده‌بودند برخوردهایی زودگذر بودند و قاره‌های تشکیل‌دهندهٔ آن نیز خود داشتند تقسیم می‌شدند. پانوتیا تا حدود ۵۴۰ میلیون سال پیش یعنی تنها ۶۰ میلیون سال پس از تشکیلش از هم پاشید و به ۴ قارهٔ لورنتیا، بالتیکا، سیبریا و گوندوانا تقسیم شد. توده‌های تغییر شکل‌دادهٔ خشکی سپس بار دیگر به‌یکدیگر پیوستند و ابرقارهٔ پانجه‌آ شکل گرفت.
اصطلاح دیگری که برای نامیدن ابرقاره‌ای که گمان می‌رود در پایان دوران پیشین‌زیستی نو (نئوپروتزوئیک) وجود داشته به‌کار می‌رود «خشکی گواندانای بزرگ» است که در سال ۱۹۹۴ توسط استرن پیشنهاد گردید. بدین‌ترتیب این موضوع که ابرقارهٔ گوندوانا که در پایان دوران پیشین‌زیستی نو شکل گرفت خود زمانی بخشی از ابرقارهٔ بزرگتری در این زمان بوده است توسط این نام تأیید می‌شود.

ماشین ضد جاذبه ویکتور گربنیکوف

ویکتور استپانوویچ گربنیکوف یک علاقه مند حشره شناس بود که حوزه مورد علاقه اش حشرات بودند. اما یکبار او توانست  کشفی غیر منتظره بکند که آن را کامل و صادقانه در کتاب دنیای من که در نووسیبیرسک به تعداد هزار جلد منتشر شد ارائه داد. این کشف شگفت انگیز در تابستان 1988 روی داد زمانیکه این دانشمند در زیر میکروسکوپ در حال مشاهده پوشش کیتینی(1) سوسک ماه(2) می بود.


او از الگوی درونی بالها شگفت زده شد. این ترکیبی بود مرتب انگار چاپ شده همانند لانه زنبور. فهم اینکه طبیعت برای چه چنین ساختار بیش از حد خوب رو ساخته است مشکل می بود اگر یک اتفاق نمی افتاد!
محقق بدون هیچگونه هدفی دقیقا همان سلولهای غیر عادی رو بر روی یک سطح قرار داد. در اینجا بود که یک اتفاق عجیب رخ داد: اون قطعه از انبر جدا شد چند ثانیه در هوا معلق ماند و سپس آرام بر روی میز افتاد. کاملا مشخص بود که این سطوح بر هم اثر می گذارند. ویکتور استپانوویچ این آزمایش رو بارها تکرار کرد.هر بار یک سطح بر روی دیگری معلق می  ماند.

سپس این دانشمند توسط سیم چندین بال رو بهم متصل کرد و یک چیزی شبیه بلوک کیتینی درست کرد. و در اینجا نه تنها جسم بسیار سبک بلکه بست کاغذ به راحتی بر روی بلوک در هوا معلق نگه می داشت و حتی این گیره کاغذ برای مدتی نامرئی شد انگار به بعد دیگری رفت. گربنیکوف متوجه شد که اتفاقی با یک مسئله جدید برخورد کرده: او پدیده ضد گرانش رو کشف کرده بود.بعدا این دانشمند کشف خود رو اثر ساختار حفره ای نامید.


گربنیکوف بدقت ساختار بستر بال رو زیر میکروسکوپ بررسی کرد و سپس توانست مدل تجربی آن را بسازد. دو سال وقت صرف شد تا او بتواند از سه پایه نقاشی خود که در زیر آن سطحی قابل کنترل که با ساختار حفره ای پوشش داده شده یک مدل کوچک پرنده برای یک نفر بسازد.

اولین پرواز خود را گربنیکوف در شب 17 به 18 ماه ماچ در خیابان واسخنیل در شهرک سلخوزآکادمی در حومه نووسیبیرسک یعنی همانجایی که زندگی می کرد انجام داد.


اولین پرواز رو او چنین تعریف می کند: مستقیم از سطح خیابان بلند شدم و فکر می کردم که در ساعت دو شب همه خواب هستند و کسی من را نمی بیند. بالا رفتن خوب شروع شد اما بعد از چند ثانیه زمانیکه خانه ها با تک و توک چراغ های روشن در زیر پای من از من دور شدند و من حدودا صد متر از زمین فاصله داشتم احساس بدی بهم دست داد احساسی همانند قبل از از هوش رفتن. می خواستم پائین بروم اما اینکار رو نکردم که بسیار اشتباه بود زیرا انگار نیرویی بسار قوی کنترل حرکت و سنگینی را از من گرفت و به طور اجتناب ناپذیری به طرف شهر کشاند.


او وارد منطقه ساختمانهای نه طبقه شد از زمینهای برفی و جاده نووسیبیرسک آکادمگورودوک گذشت و به شهر فرو رفته در خواب نزدیک شد. او به لوله های کارخانه جات که در حال دود کردن بودند نزدیک شد.

با سختی هرچه تمام تر موفق به پیکربندی دوباره (3)اضطراری بلوک شدم – حرکت افقی شروع به کند شدن کرد. در تلاش چهارم توانستم او را خاموش کنم و بر روی منطقه زاتولینکو معلق بمانم. با یک نفس راحت از اینکه این نیروی خشن از بین رفت من دوباره شروع به لغزش کردم ولی نه به طرف شهرک واسخنیل که به سمت راست و شهر تولماچوا که اگر یک وقت کسی مرا دیده بود بتوانم راه گم کنم.


در روز بعد اخبار تلویزیون و روزنامه ها برای این دانشمند بسیار مضطرب کننده بود. تیتر های (یوفو بر روی شهر زاتولینکو) یا (دوباره فرازمینیها؟) کاملا نشاندهنده این بودند که پرواز او مورد ردیابی قرار گرفته. بعضی از مردم اینو به منزله پدیده بالنهای درخشنده و یا دیسک می پذیرفتند و بعضی دیگر تائید می کردند که یک یوفوی واقعی با پنجره ها و اشعه دیده اند.
از آن زمان این مخترع دستگاه خود رو بهبود بخشید و گاه و بیگاه نسبتا به مسافتهای دور و تا چهارصد کیلیومتر به قلب طبیعت سفر می کرد تا بتواند بر روی حشرات تحقیق کند. به طور معمول پروازها در تابستان صورت می گرفت.

گنادی مویسوویچ زادنپروفسکی در اینباره صحبت می کرد و بر روی مونیتور تصاویر گربنیکوف و دستگاه عجیب او و همینطور پرواز او را نشان می داد.می توانیم اعتراف کنیم که حتی برای ما یوفولوگ ها که به خیلی چیزهای غیر معمول عادت داریم و در موقعیتهای غیر منتظره ای قرار می گیریم فهم واقعیت این کشف بسیار سخت بود.

پروازهای گربنیکوف
گربنیکوف پرواز های خود رو به این صورت توضیح می دهد:
یک روز گرم تابستان. دوردست ها در مه آبی و بنفش غرق می شوند. من در ارتفاع سیصد متر از سطح زمین در حال پرواز هستم به عنوان نقطه مرجع دریاچه دوردستی رو انتخاب می کنم – یک لکه روشن و کشیده در مه. بین زمینهای کشاورزی و روستاها راه ها پیچ خورده اند. آنها به سمت راه های شوسه کشیده می شوند که این شوسه ها هم خود به سمت جاده های آسفالته کشیده می شوند.هم اکنون من در سایه ابر ها هستم.سرعت رو بیشتر می کنم.این کار برای من خیلی راحت است. و از سایه بیرون می آیم. جریانهای هوا مرا در هوا نگه نداشته اند – من بال ندارم – در پرواز من بر روی یک سطح مربعی شکل کمی بزرگتر از سطح روی میز بر روی پاهایم می ایستم با پایه و دو دسته (دستگیره) که من آنها را در دست دارم و با کمک آنها دستگاه رو کنترل می کنم. افسانه است؟ چه بگویم.
از پائین مرا نمی بینند: حتی در حالت پرواز با ارتفاع کم من بیشتر اوقات سایه نمی اندازم. ولی به هر حال همانطور که بعدا متوجه شدم مردم بعضی مواقع چیزهایی به جای این آسمان نورد می بینند: یا بالونهای درخشنده یا دیسک و یا ابری افقی با لبه های تیز که همانند ابر حرکت نمی کند. بیشتر مردم چیزی نمی بینند و من از این راضی هستم. مهم تر از اون من فعلا نتونستم مشخص کنم که چه چیزی معین کننده پدیدار شدن و پنهان شدن است. بنابراین اعتراف می کنم که سعی بسیار می کنم در این حالت از برخورد با مردم دوری کنم برای همین به شهرها و روستاهای دور دست پرواز می کنم و راه ها و جاده ها رو به سرعت طی می کنم بعد از اینکه متوجه بشوم در آنها کسی نیست.

افسوس که طبیعت خیلی زود در برابر من محدودیت های سختی رو قرار داد: اگر بنا بر مشاهده باشد که مشاهده می کنم ولی عکس گرفتن ممنوع. تمام نگاتیوهای عکاسی که در دوربین بود و یا در جیب داشتم همگی سوختند (همانند برخورد نور با نگاتیو) در همین حال تقریبا همیشه هر دو دست مشغول هستند و فقط یک دست را برای دو سه ثانیه می توان آزاد کرد.


می خواهم از گربنیکوف همش نقل قول کنم ولی هر کسی که با کار با اینترنت آشنایی دارد به راحتی می تواند تمامی جزئیات و کامنتها رو همراه با دیدن عکسها در سایتهای مختلف مطالعه و مشاهده کند. در ضمن سرعت متوسط پرواز این دستگاه تا 1200 کیلومتر در ساعت محاسبه شده است. همانند هواپیمای جت. با اینحال هیچگونه حالت ناخوش آیندی احساس نمی گردد! محشره!
به سرنوشت کشف گربنیکوف حسادت نخواهید کرد. در نووسیبیرسک فعالانه سازمانی در حال فعالیت است بنام کمیته مبارزه با علوم دروغی. این کمیته این داشمند رو بدون قید و شرط در زمره شارلاتان ها قرار داد. بد تر از اون اینکه این دانشمند حقیقت شناس دارای تحصیلات متوسطه بود زیرا زمانی که او باید درس می خواند او در اردوگاه های استالینی بود زیرا پدرش دشمن ملت شناخته شده بود.
در بهار 2001 این دانشمند به دلیل سکته فوت کرد. هم اکنون علاقه مندان زیادی در حال تلاش برای ساخت دستگاه ضد جاذبه گربنیکوف با کمک نوشته های بر جا مانده از او هستند.

1-Chafer
2-Chitin
3-Reconfiguration

کمربند وان آلن

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای سال بین‌المللی ژئوفیزیک (۱۹۵۷ و ۱۹۵۸) برنامهٔ ماهوارهٔ اکتشافی (explorer) آمریکا بود. در ارتباط با تفسیر داده‌های این ماهواره، جیمز ون آلن کمربند وان آلن یا کمربند تشعشعی وان آلن (به انگلیسی: Van Allen Radiation Belt)‏، را در اطراف کره زمین کشف کرد. تابش مورد بحث از تراکم غلیظ الکترونها و پروتون‌های با انرژی زیاد ناشی می شود که در دو منطقه هلالی شکل در فاصله های 3200و16000 کیلومتری سطح زمین واقع شده‌اند.[۱] که توسط میدان مغناطیسی زمین، کره زمین را احاطه کرده‌است.

این کمربند ذرات کیهانی مضری را که به سوی زمین می‌تابند جذب می‌کند. پرتوهای جذب شده توسط این حلقه بعضاً برای موجودات زنده مرگبار است و به عبارت دیگر درصورت عدم وجود این دو کمربند هرگز در زمین حیات پدیدار نمی‌شد. هرماهواره ای که در کمربند وان آلن قرار گیرد وسط ذرات باردار از بین می رود.بنابراین سه ناحیه امن برای قرار گرفتن ماهواره ها ایجاد می شود : بین زمین و کمربند تحتانی وان آلن مدار پایین(LEO)، بین کمربند تحتانی و فوقانی مدار متوسط(MEO)وبین کمر بند فوقانی تا فاصله ی 35 هزار کیلومتری زمین، زمین ثابت(GEO)

File:Ap8-omni-1.000MeV.png

زمین از صدمه یک جرقه خورشیدی نجات یافت

یک پالس الکترومغناطیسی با قابلیت تخریب تجهیزات برق، دو هفته پیش با فاصله کمی از کنار زمین عبور کرد.

به گزارش ایسنا، پالس‌های الکترومغناطیسی امواج عظیمی از انرژی هستند که می‌توانند از یک جرقه خورشیدی شدید یا انفجار هسته‌ای با ارتفاع بالا ناشی شوند.
ابعاد این پالس مشابه رویداد کارینگتون در سال 1859 بود و از میان مدار زمین عبور کرد.

این رویداد نادر نبوده؛ در سال 1989 یک تاثیر پالس الکترومغناطیسی در کانادا باعث قطع سیستم انتقال برق در کبک شد.
در اواسط ماه مه یکی از بزرگ‌ترین جرقه‌های خورشیدی سال روی داد. خورشید میلیاردها تن ذره را به فضا ارسال کرد که خوشبختانه در جهت زمین نبودند.

یک افزایش کلی در فعالیت جرقه خورشیدی در 12 ماه گذشته مشاهده شده چرا که خورشید به اوج دوره 11 ساله خود نزدیک شده است.
مقامات کشورهای انگلیس و آمریکا برای مقابله با خطرات یک پالس الکترومغناطیسی طبیعی یا اتمی و آماده‌سازی شبکه برق جلساتی را تشکیل داده‌اند.
پژوهشی در سال گذشته پیش‌بینی کرد که احتمال بروز یک توفان خورشیدی شدید با امکان تاثیرگذاری بر زمین تا سال 2020 به میزان یک در هشت وجود دارد.

سفر به ماه: دروغ بزرگ قرن؟!

عقاید متفاوتی در مورد فرود آمریکاییها بر ماه وجود دارد. یکی از جنجال برانگیز ترین و در عین حال منطقی ترین واکنشها نسبت به سفر انسان به ماه این است که بشر هرگز به ماه نرفته است و فیلمها و تصاویر موجود همگی بخشی از یک توطئه عظیم توسط آمریکا بوده است تا به اصطلاح در جنگ سرد و رقابت فضایی با شوروی سابق پیروز شود و برتری علمی خود را اثبات کند. این تئوری که از همان سالهای اولیه بعد از فرود به ماه یعنی در دهه هفتاد میلادی به وجود آمد به «تئوری توطئه» معروف است که علاوه بر تئوریسین های مشهور مانند میلتون کوپر و مارکوس آلن بسیاری از دانشمندان و ستاره شناسان را نیز به خود جذب کرده است و طبق آمار و نظر سنجی ها هم اکنون 20 درصد از مردم آمریکا مطمئن هستند که آمریکا هرگز کسی را به ماه نفرستاده است. استدلال آنها این است که اگر واقعا اقدام به چنین کاری با علم و تکنولوژی سال 1969 ممکن بوده چرا بعد از 1974 دیگر آمریکا هیچ ماموریتی به ماه نداشته و چرا بحبوبه سفرهای آمریکا به ماه فقط در دوران جنگ سرد بوده است.

در اینجا به گردآوری مدارک و مصاحبه هایی که اثبات می کنند سفر به ماه حقه ای بزرگ بیش نبوده است پرداخته ایم و در مقابل پاسخهای دانشمندان ناسا را به این سوالات و انتقادات نگاشته ایم. پس از آن نظریه دانشمندان و ستاره شناسان هندو را نسبت به قضیه سفر انسان به فضا و ماهیت ماه آورده ایم. قضاوت را به هوش و کنجکاوی شما واگذار می کنیم.

چه ایراداتی در مدارک و فیلمهای ناسا وجود دارند که ثابت می کنند سفر به ماه همین جا روی زمین و در یک استودیوی فیلم انجام شده است ؟

1.پرچمی که با باد تکان می خورد
 Flag-Waving-Moon-Landing 9803 600X450
منتقدان می گویند که وقتی فیلم اولین فرود روی ماه از تلویزیون پخش شد همه پرچم آمریکا را دیدند که توسط نیل آرمسترانگ و باز آلدین در حالیکه موج می زد و با باد تکان می خورد بر سطح ماه قرار گرفت. تصاویری هم که توسط فیلم و عکس ضبط شده اند مانند تصویر بالا همین حرکت پرچم در باد را نشان می دهند. چرا این مسئله ایراد دارد؟ طبق گفته خود ستاره شناسان در ماه هوا نیست. وقتی در اتمسفر هوا وجود ندارد هیچ بادی نمی وزد پس دلیلی برای تکان خوردن پرچم وجود ندارد!

ناسا در پاسخ به این سوال گفته است : این چیز غیر طبیعی نیست. پرچم را برای بردن به ماه داخل یک لوله باریک لوله کرده بودند که باعث شده چروک شود و پس از باز کردن اینطور به نظر بیاید که تکان می خورد. یک احتمال دیگر هم این است که دست فضانورد به میله پرچم فشار آورده و باعث شده پرچم تکان بخورد.

اما این پاسخ ناسا برای بسیاری از متخصصان قانع کننده نبوده است از جمله بیل کایسینگ مهندس سابق ناسا و نویسنده کتاب » ما هرگز به ماه نرفتیم» که در گفتگوی تلویزیونی با شبکه ای.بی.اس اعلام کرد: » اگر واقعا این پرچم روی ماه قرار گرفته – من از ناسا خواهش می کنم با یکی از آن تلسکوپهای عظیمی که از آنسوی منظومه شمسی عکس می گیرد بیاید و سطح ماه را به ما نشان دهد. اگر این پرچم روی سطح ماه بود من همه حرفهایم را پس می گیرم و عذر خواهی می کنم».


2.پس جای فرود کو؟
 
Picture1
دومین ایراد این است که اگر واقعا سفینه ای به وزن 16 تن حاوی دو یا سه فضانورد از فاصله زیاد روی ماه فرود آمده چرا در زیر سفینه اثری از جابجایی خاک و سوختگی ( یا اثر انفجار) روی سطح ماه دیده نمی شود؟ قاعدتا وقتی سفینه ای با فشار انفجار 10000پوندی فرود بیاید پس فشار آتش موتورها به همراه وزن سفینه و فشار فرود باید سطح زیر آن را جابجا کند. اما در تصاویر و فیلمها چنین چیزی دیده نمی شود. زیر سفینه به صافی و پاکیزگی سایر سطوح ماه است. پس جای فرود کو؟

پاسخ ناسا به این سوال: برای فرود روی ماه بخاطر کمتر بودن جاذبه فرود به آسانی انجام شده و از آنجا که روی ماه خاک وجود ندارد قاعدتا چیزی جابجا نشده است چون سفینه روی یک سطح سفت مثل سیمان فرود آمده است.


 3.چندین منبع نور!؟
Moonlightingdiscrepancy1
منتقدان می پرسند چرا در تصاویر سایه ها در چند جهت متفاوت قرار دارند؟ تنها منبع نور روی ماه از خورشید تامین می شود و وقتی نور از یک سو بتابد قاعده این است که همه سایه ها به یک سو باشند اما در تصویر بالا می بینید که سایه ها در جهات مخالف هم قرار دارند به این معنی که نورپردازی از چند جهت انجام گرفته

ناسا پاسخ می دهد: دلیل تفاوت جهت سایه ها نا برابر بودن سطح ماه است. وقتی نور بر اثر برخورد با سطوح بشکند سایه ها در جهات متفاوت تشکیل می شوند

این پاسخ منتقدان را راضی نکرد. آنها می پرسند چطور ممکن است که نابرابری صخره ها باعث اختلاف 45 درجه ای بین جهت سایه ها شود. از آن گذشته آنچه ما راجب نور و اثر آن می دانیم فقط روی زمین صدق می کند. مسلما روی ماه قوانین فیزیکی تفاوتهای زیادی با زمین دارند و نباید همان توجیه را داشته باشند


4.کمر بند وان آلن و امواج رادیویی مرگ آور

 
Belt
کمربند وان آلن که بین زمین و ماه قرار گرفته حاوی اشعه های مرگ آور رادیویی است که هیچ آلیاژی و هیچ ماده ای در تکنولوژی ما وجود ندارد که بتواند در مقابل این اشعه های خطرناک مقاومت کند. علاوه بر آن در فاصله بین زمین تا ماه امواج شدید طوفانهای خورشیدی وجود دارند که هر جسمی را ریز ریز کرده و از بین می برند. بیل کایسینگ مهندس سابق ناسا و کسی که در طول پروژه ساترن 5 کار می کرد بعد از آن در پروژه آپولو و طراحی موتورهای آپولو شرکت داشت و دسترسی به فایلهای سری برایش ممکن بود در مصاحبه خود می گوید : » در طول کار متوجه شدیم که امکان ندارد وسیله ای که ساخته شده بتواند در برابر اشعه ها و امواج خطرناک وان آلن مقاومت کند چه برسد به اینکه انسان هم در آن حضور داشته باشد».
او همچنین اعتراف می کند: » وقتی سرپرست این پروژه شدم ذره ای تجربه و دانش در خصوص این پروژه نداشتم و کسانی هم که با من کار می کردند کم اطلاع بودند چون واقعا نیازی نبود که ما چیزی سر در بیاوریم…قرار نبود چیزی به ماه فرستاده شود.
فقط یک سیاه بازی بود. در طول کار ما متوجه شدیم که ساختار سفینه بسیار ضعیف است و امکان حرکت درچنین فضای خطرناک و مرگباری ندارد. ورقهایی که برای حفاظت از اشعه های وان آلن استفاده کردیم ورقهای معمولی آلومینیوم بودند ! اصلا امکان ندارد که ورق آلومینیوم بتواند جلوی امواج مرگ آور وان آلن و سایر اشعه ها را بگیرد. طبق تحقیقات ما پروژه امکان پذیر نبود.» بنابراین او معتقد است : » برای ناسا راحتر بود که کل سفر به ماه را جعل کند و بودجه میلیاردی آن را صرف خدا می داند چه کارهای دیگری کند. طبق اطلاعات مهندسی من ما صاحب تکنولوژی سفر به فضا نبودیم و هنوز هم نیستیم
.

پاسخ ناسا : مدت زمانی که فضانوردان از کمربند وان آلن عبور کردند بسیار کوتاه بود.* یعنی مقدار اشعه کمی دریافت کردند


 5.شیء ناشناخته
 Moon Stuff012
وقتی عکسهای فرود به ماه منتشر شدند منتقدان شیئی ناشناخته را در تصویر شناسایی کردند که منبع آن معلوم نیست. این شیئ در بازتاب کلاه فضانورد آپولو 12 دیده می شود اما مشخص است که از یک طناب یا سیم آویزان است در حالیکه هیچ دلیلی برای وجود شیئی در آنجا نیست

پاسخ ناسا : پاسخی ارائه نشده است


6.کابلهای آویزان و راه رفتن آهسته فضانوردان
Mqdefault
متخصصین فیلمبرداری مانند دیوید گراوز نشان می دهند که فیلم راه رفتن فضانوردان روی ماه یک حقه فیلمبرداری است. همانطور که دیده اید فضانوردان به آهستگی روی سطح ماه بالا و پایین می پرند. دیوید گراوز نشان می دهد که این یک فیلم معمولی است که در آن فضانوردان به کمک کابلهایی اویزان شده اند و با سرعت می پرند و بعد سرعت فیلم پایین آورده شده تا به نظر بیاید که بخاطر کمبود جاذبه آنها آهسته می پرند.
متخصصین روی فیلم اصلی نشان دادند که اگر سرعت فیلم را 2/5 برابر کنیم فضانوردان در جاذبه زمین به طور عادی راه می روند و مشخص است برای پریدن از کابل کمک می گیرند. در چند صحنه از فیلمها انتهای این کابلها دیده می شود


پاسخ ناسا: بی پاسخ

 
7.آسمان بی ستاره
A16 11446551
در هیچ یک از عکسهایی که از زمین گرفته شده هیچ نور و ستاره ای به چشم نمی خورد. وقتی فضانوردان از روی ماه از زمین عکس می گیرند همان آسمانی باید اطراف زمین باشد که حداقل چند ستاره داشته باشد. این در حالی است که روی ماه آلودگی جوی یا ابرها وجود ندارند که مانع دیدن ستاره ها شود پس چرا هیچ ستاره ای در آسمان نیست و تاریکی مطلق است؟
منتقدان معتقدند ناسا چاره ای نداشته جر اینکه آسمان را بدون ستاره نشان دهد چون اگر ستاره ها دیده می شدند می توانستیم با توجه به موقعیت و نور ستارگان پی ببریم که تصاویر نه از روی ماه بلکه روی زمین گرفته شده اند. بهترین راه این بوده که ستاره ها را از آسمان حذف کنند. پس از بازگشت از ماه یکی از سوالات خبرنگاران از نیل آرمسترانگ این بود که ستارگان از روی ماه چطور دیده می شدند؟ و او پاسخ داد «ما قادر نبودیم ستاره ها را ببینیم مگر به وسیله تلسکوپ». اما معلوم نیست چرا باید اینطور باشد


پاسخ ناسا: بی پاسخ

 
8.
سنگ با حرف الفبا
C-Rock-Actual-C
همانطور که تصویر می بینید حرف لاتین سی روی این قطعه سنگ حک شده. اندازه و شکل دقیق آن این احتمال را که به طور طبیعی به وجود آمده باشد از بین می برد. حالا سوال این است که این حرف چطور روی سنگی از ماه حک شده؟ منتقدان می گویند در صحنه های فیلمبرداری ابزار و قطعات صحنه همه شماره گذاری یا حروف گذاری می شوند و احتمالا بر اثر یک بی توجهی از سمت اشتباه سنگ عکس گرفته اند که نشان می دهد این سنگ متعلق به یک استودیو است و روی ماه نیست

پاسخ ناسا: کسی که عکسها را ظاهر می کرده برای شوخی عکس را دستکاری کرده است. یا اینکه یک تار مو روی لنز دوربین است که تصادفا شکل حرف الفبا دارد.

 
9.
تصویرها ویرایش شده اند
Sibrel Crosshair
همانطور که می بینید علامتهای صلیب روی لنز دوربین قرار گرفته اند تا مسافتها در تصویر قابل محاسبه باشند اما در بعضی تصاویر مثل تصویر بالا بخشی از آن صلیب پشت دستگاهها قرار گرفته به این معنی که دستگاهها و وسایل بعدا به صحنه اضافه شده و ویرایش شده اند

منتقدان می گویند این یک تصویر واقعی از سطح ماه است که توسط تلسکوپ گرفته شده و ناسا با اضافه کردن تجهیزات و پرچم آمریکا به آن خواسته نشان دهد که سفر به ماه واقعا اتفاق افتاده – گویی از قبل آماده شده بودند و علامتهای صلیب هم برای اینکه نشان دهد دوربین از مسافت کم عکس گرفته روی آن اضافه گردیده و بر اثر یک اشتباه در ویرایش گوشه صلیب زیر یکی از تجهیزات باقی مانده

پاسخ ناسا: بی پاسخ

 
10.
تصویرها کپی شده اند
Aulishite-1
همانطور که می بینید این دو تصویر یک افق یکسان و پشت زمینه یکسان دارند اما به گفته ناسا هر کدام در نقاط مختلف ماه گرفته شده اند. در یک تصویر سفینه را می بینیم که نشسته است ولی در تصویر بعد با همان پشت زمینه خبری از سفینه نیست. چطور ممکن است که در یک نقطه هم سفینه باشد هم نباشد؟ تصاویر ویرایش شده اند

پاسخ ناسا: چون ماه خیلی از زمین کوچکتر است افق آن از همه نقاط یک جور به نظر می رسد.


ادامه دارد...

منبع:
http://listverse.com/2012/12/28/10-reasons-the-moon-landings-could-be-a-hoax

...

خداحافظ ای نخــــــــل ها چاها

دگر نشـــــنوید از علـــــــــی آه ها

که شام علــــــــی گشته دیگر سحــــــر

که امشــــــــب رود نزد پیغمـــــــبر . . .