کودک و لاشخور عنوان اطلاق شده به عکس معروفی است که در ماه مارس سال ۱۹۹۳ میلادی، توسط عکاس و فتوژورنالیست سرشناس، کوین کارتر ثبت شد و انتشار آن، در ۲۶ ماه مارس همان سال در نشریه معروف نیویورک تایمز، دنیا را تکان داد.
گفته میشود که افسردگی و خودکشی عکاس این عکس، کوین کارتر که چند ماه بعد روی داد، تحت تأثیر بازتابها و واکنشهای متعددی بود که انتشار این عکس بدنبال داشت.
جنگهای صلیبی به زنجیرهای از جنگهای مذهبی گفته میشود که به دعوت پاپ توسط شاهان و نجبای اروپایی داوطلب برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس از دست مسلمانان برافروختهشد. صلیبیان از جایجای اروپای غربی در جنگهایی مجزا بین سالهای ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ شرکتداشتند. جنگهای مشابهی نیز در شبهجزیره ایبری و شرق اروپا تا قرن ۱۵ میلادی برپا بود. مبارزان صلیبی یا به اختصار صلیبیان مسیحیان کاتولیکی بودند که بر علیه مسلمانان و مسیحیان ارتدوکس در قلمرو روم شرقی و در ابعاد کوچکتر با اسلاوهای و بالتهای پگان، مغولها، و خوارج مسیحی جنگیدند؛ گرچه در بازههایی مسیحیان ارتدوکس با آنها متحد شده، برعلیه مسلمانان میجنگیدند. صلیبیان توسط پاپ مورد تکریم قرار گرفته و آمرزیدهمیشدند.
صلیبیان در ابتدا با هدف بازپسگیری اورشلیم و سرزمینهای مقدس از دست مسلمانان شروع به جنگ کردند و مبارزات آنها در حقیقت پاسخی بود به درخواست رهبران امپراتوری روم شرقی برای جلوگیری از پیشروی ترکان سلجوقی در آناتولی. همچنین، عبارت جنگهای صلیبی برای توصیف مبارزاتی همزمان و پس از آن در قرن ۱۶ به کار میرود که در خارج از شام به دلایل مختلف مذهبی، اقتصادی و سیاسی معمولا بر علیه پگانها و خوارج مسیحی و افراد تکفیر شده انجامشد. رقابتها بین مراکز قدرت مسیحی و مسلمان گهگاه منجر به اتحاد بین جناحهای مذهبی در برابر مخالفان خود شد، مانند اتحاد مسیحیان با سلجوقیان روم در جنگ صلیبی یکم.
صلیبیان در ابتدا موفقیتهای موقتی داشتند، اما سرانجام از سرزمینهای مقدس بیرون راندهشدند. بااین حال جنگهای صلیبی تاثیرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمی بر اروپا گذاشت. بهخاطر درگیریهای درونی بین شاهان و مراکز قدرت مسیحی برخی از جنگهای صلیبی از هدف اولیهشان منحرف شدند، مانند جنگ صلیبی چهارم که به غارت قسطنطنیه مسیحی و تقسیم امپراتوری بیزانس بین جمهوری ونیز و صلیبیان انجامید. جنگ صلیبی ششم نخستینین جنگی بود که بدون دعای و اجازه رسمی پاپ آغاز شد. جنگهای هفتم، هشتم و نهم به پیروزی مملوکها و حفصیان انجامید و جنگ نهم پایانبخش جنگهای صلیبی در خاورمیانه بود.
در مارچ ۱۰۹۵ در شورای پیاچنزا، سفیران آلکسیوس یکم امپراتور روم برای حفاظت امپراتوری از حملات ترکان سلجوقی درخواست کمک کردند. بعدها در همان سال در شورای کلرمونت، پاپ اوربان دوم همه مسیحیان را برای جنگ علیه ترکان دعوت کرد، با این وعده که آنان که در این جنگ کشته میشوند آمرزش آنی از گناهانشان دریافت خواهند کرد.
مسیر حرکت جنگجویان صلیبی در جنگ صلیبی اول
مبارزان صلیبی رسمی فرانسه و ایتالیا را در تاریخ ۱۵ اوت ۱۰۹۶ (تعیین شده توسط پاپ) ترککردند. سربازان از راه زمینی به قسطنطنیه رسیدند و مورد استقبال محتاطانه امپراتور بیزانس قرارگرفتند. با عزم به بازپسگیری سرزمینهای از دسترفته، سپاهی که عمدتا شوالیههای فرانسوی و نرمن تحت رهبری بارونها به سمت جنوب آناتولی تاختند. آنان در جنگهایی وحشیانه انطاکیه را در سوم ژوئن ۱۰۹۸ و سرانجام اورشلیم را در ۱۵ ژوئیه ۱۰۹۹ تصرف کردند. آنها چهار دولت صلیبی در ساحل فلسطین و سوریه تشکیل دادند.
مبارزات
قوای صلیبی با ترکها جنگیدند. تصرف انتاکیه به دست صلیبیان در اکتبر ۱۰۹۷ آغاز شد و تا ژوئن ۱۰۹۸ به طول انجامید. پس از تصرف شهر، مطابق رسم معمول برای شهرهایی که تسلیم نمیشدند، صلیبیون مسلمانان شهر را قتلعام، مساجد شهر را ویران و اموال شهر را غارت کردند. هرچند بلافاصله، لشکر بزرگ کمکی مسلمانان به رهبری کربغا صلیبیان پیروز را در انتاکیه محاصره کرد. بهموند یکم توانست محاصره را در ۲۸ ژوئن بشکند و صلیبیان گرسنه به سمت جنوب حرکت کردند تااینکه تنها با بخشی از نیروهای اولیه به اورشلیم رسیدند.
تصرف اورشلیم
در دفاع از اورشلیم، یهودیان و مسلمانان باهم در برابر فرانکهای مهاجم جنگیدند. اما ناموفق بودند و در ۱۵ ژوئیه ۱۰۹۹ صلیبیان وارد شهر شدند. صلیبیان باقیمانده یهودیان و مسلمانان شهر را قتلعام نموده، مساجد را ویران کرده و شهر را غارت نمودند. مورخی نوشتهاست که «انزوا، ترس و بیگانگی» احساس شده توسط فرانکهای دور از خانه به توضیح قساوتهای آنان کمک میکند؛ قساوتهایی مانند آدمخواری پس از محاصره معره نعمان در سال ۱۰۹۸. در نتیجه جنگ صلیبی اول، دولتهای صلیبی کوچک متعددی تشکیل شد که از همه مشهورتر پادشاهی اورشلیم بود. در پادشاهی اورشلیم حداکثر ۱۲۰٬۰۰۰ فرانک (اکثرا فرانسویزبان و مسیحی از اروپای غربی) بر ۳۵۰٬۰۰۰ یهودی، مسلمان و مسیحی شرقی که از زمان سلطه اعراب بر منطقه در سال ۶۳۸ در آنجا بودند حکمرانی میکردند.
همچنین صلیبیان تلاش کردند تا شهر صور را نیز تسخیر کنند اما از مسلمانان شکست خوردند. مردم صور از ظاهر الدین اتابک والی دمشق در قبال تسلیم صور به او درخواست کمک در برابر فرانکها کردند. بعد از شکست فرانکها از ظاهر الدین مردم صور شهر را تسلیم نکردند و او به سادگی در جواب گفت «آنچه من انجام دادهام فقط برای خدا و مسلمانان بوده نه برای کسب ثروت یا پادشاهی.»
پس از تسخیر اورشلیم صلیبیان چهار دولت تشکیل دادند: پادشاهی اورشلیم، بخش رها، شاهزادگی انتاکیه و بخش طرابلس. در ابتدای امر به دلیل اختلافات داخلی مسلمانان کارهای اندکی در مقابل صلیبیون انجام دادند. سرانجام مسلمانان شروع به متحدشدن تحت رهبری عمادالدین زنگی کردند. او با آزادسازی رها در سال ۱۱۴۴ شروع کرد. رها اولین شهری بود که بهدست صلیبیون افتاد و اولین شهری بود که دوباره توسط مسلمانان تسخیر شد. بازپسگیری رها توسط مسلمانان به فراخوان برای دومین دوره جنگهای صلیبی توسط پاپ انجامید.
جنگ صلیبی دوم (۱۱۴۷ تا ۱۱۴۹)
بعد از یک دوره زندگی آرام مسلمانان و مسیحیان در کنار هم در سرزمینهای مقدس، مسلمانان رها را فتح کردند. واعظان مسیحی متعددی دعوت به یک دوره جدید جنگهای صلیبی کردند. لشکریان فرانسوی و آلمان جنوبی به ترتیب به رهبری لوئی هفتم و کنراد سوم در سال ۱۱۴۷ به اورشلیم تاختند اما نتوانستند پیروزی مهمی کسب کنند. تنها توانستند دمشق را که شهری بیطرف بود تسخیر کنند، هر چند این شهر به زودی توسط نورالدین زنگی، دشمن اصلی صلیبیان٬ بازپس گرفتهشد. هرچند در آنسوی مدیترانه صلیبیان در پرتغال پیروزیهای مهمی کسب کردند و با همکاری پادشاه پرتغال آفونسو اول توانستند در سال ۱۱۴۷ لیسبون را از مسلمانان بازپس گیرند. در سال بعد بخشی از این گروه از صلیبیون با همکاری کنت بارسلونا توانستند طرطوشه را فتح کنند. به سال ۱۱۵۰ در جبهه سرزمینهای مقدس پادشاهان فرانسه و آلمان بی نتیجه به کشورهایشان برگشتند. برنارد قدیس که موعظههای او منجر به جنگ صلیبی یکم شدهبود از شدت خشونتهای اشتباهی و کشتار یهودیان ناراحت بود. آلمانیهای شمالی و دانمارکیها در سال ۱۱۴۷ به وندها در شرق اروپا حمله کردند ولی ناموفق بودند...
جمهوری سوم (به فرانسوی: Troisième République) به حکومت فرانسه در دوران بین ۱۸۷۰ (پس از سقوط ناپلئون سوم) و ۱۹۴۰ (شکست فرانسه از آلمان نازی) گفته میشود.
قانون اساسی این جمهوری در سال ۱۸۷۵ تدوین شد. طبق این قانون فرانسه دارای دو مجلس عوام و سنا بود که رئیس جمهور با تایید مجلس سنا می توانست مجلس عوام را منحل کند. مجلس سنا دارای ۳۰۰ عضو بود که یک چهارم آن ها مادام العمر بودند.
اولین رئیس جمهور فرانسه مارشال مک ماهون نام داشت. البته باید توجه داشت که ابتدا کشمکش های زیادی بین جمهوری خواهان، سلطنت طلبان و کلیسا بوجود آمد و در واقع جمهوری خواهان در سال ۱۹۰۵ بر رقبای خود پیروز شدند و در این سال بود که حکومت جمهوری در این کشور تثبیت شد. دوران شکوفائی جمهوری سوم تا سال ۱۹۱۴ یعنی آغاز جنگ جهانی اول بود.
از سال ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۴درآمد ملی فرانسه تقریبا" دو برابر شد، تولید صنایع به سه برابر و سرمایه گذاری خارجی به شش برابر رسید. میزان دستمزدهای واقعی پنجاه درصد و تجارت خارجی هفتادوپنج درصدافزایش یافت . حدود ۱۲۵,۰۰۰ مایل بزرگراه جدید احداث گردید. فرانسه در سال ۱۹۱۳ به بزرگترین تولید کننده اتومبیل در اروپا تبدیل شد. در این سال صادرات اتومبیل در فرانسه به ۴۵۰۰۰ دستگاه رسید. طی این مدت ۵۶,۰۰۰ مایل راه آهن احداث شد. فرانسه در زمینه کشاورزی نیز به پیشرفت های قابل ملاحظه ای دست یافت . ارزش تولیدات کشاورزی این کشورکه در سال ۱۸۶۰ شش میلیاردفرانک بود در سال ۱۹۱۳ به یازده میلیارد فرانک رسید و فرانسه بعد از امریکا و روسیه به سومین صادر کننده گندم در جهان تبدیل شد.
با شروع جنگ اول جهانی آلمان در ماه اگوست سال ۱۹۱۴ از طریق بلژیک به فرانسه حمله کرد . فرانسه در این جنگ ۱,۳۷۵,۰۰۰ کشته ؛ ۴,۲۶۶,۰۰۰ زخمی و ۵۳۷,۰۰۰ ناپدید و اسیر بجا گذاشت . سرانجام جنگ اول جهانی در یازدهم نوامبر ۱۹۱۸ پایان یافت .
نیروهای کره شمالی که از نظر تجهیزات نظامی برتری مطلق بر همسایه جنوبی داشتند مراحل اولیه جنگ را با موفقیت طی کرده و تقریبا تمام کره به جز شبهجزیره بوسان در جنوب شرقی به اشغال کمونیستها درآمد اما با ورود نیروهای سازمان ملل که فرماندهی آنها را داگلاس مکآرتور فرماندار نظامی آمریکا در ژاپن بر عهده داشت ورق برگشت. در ۱۵ سپتامبر نیروهای آبی-خاکی آمریکا در بندر اینچهاون ۱۶۰ کیلومتر پشت خطوط ارتش کره شمالی پیاده شده و این شهر را به تصرف خود درآوردند و ۱۰ روز بعد سئول به دست قوای کره جنوبی افتاد. در ۱ اکتبر قوای سازمان ملل از مدار ۳۸ درجه گذشته و در ۱۹ اکتبر پیونگ یانگ پایتخت کره شمالی به تصرف آنها درآمد سازمان ملل با عقب راندن آنها تا رود یالو مرز چین و کره پیشروی کرده و تقریبا تمام شبهجزیره به اشغال آنها درآمد. در این مرحله ورود میلیونها سرباز چینی به اسم قوای داوطلب وضعیت را تغییر داده و نیورهای کره شمالی و چین مجددا تا سئول پیش رفتند. هرچند نیروهای سازمان ملل دوباره سئول را اشغال و نیروهای کره شمالی و چین را تا مدار ۳۸ درجه عقب راندند. از ژوئیه ۱۹۵۱ جنگ به حالت مغلوبه درآمده و مذاکرات آتش بس بین دو طرف آغاز شد، این مذاکرات دو سال بعد در ژوئیه ۱۹۵۳ به پیمان آتش بس انجامید و مدار ۳۸ درجه به عنوان مرز دو طرف تعیین شد. این پیمان هنوز اعتبار خود را حفظ کردهاست. ....
ادامه مطلب ...این داستانی است که همه دانسته های ما از حیات بر روی زمین را به چالش میکشد. هرم بزرگ جیزه با هشت شاهکار مهندسی ساخته شده است. اول,سازندگان هرم جیزه در ابتدا محوطه ای به وسعت 6000 هکتار را تسطیح کردند. دوم,قطعه سنگهایی هر یک به وزن یک اتومبیل را تراش دادند. آنگاه130 قطعه سنگ گرانیت به وزن هر یک 17 تن را از 500 مایلی به محل هرم منتقل کردند. قطعات سنگ را تا ارتقاع 210 پا (70 متر) بالا کشیدند که امروز هم برای مهندسین و سازندگان کار سختی است. سوم,هرم سه اتاق در میان دارد و هر راهرویی به طول 300 فوت و عرض 3 فوت با دقت عجیبی به هر اتاق میرسد. این بنا با بیش از دو میلیون قطعه سنگ هر یک با شکل و اندازه ای متفاوت ساخته شده و همین تفاوت کار ساخت را مشکل تر میکند. با این وجود اتاق فوقانی با دیوارهایی کاملا عمودی و افقی ساخته شده است. دقت عمودی و افقی بودن دیوارهای این اتاق در حد یک پنجاهم اینچ است. و این دقتی است که مایه حسرت و حیرت هر مهندس ساختمان دوره ماست. چهارم,این هرم از در زلزله هایی دوام آورد که همه بناهای اطرافش را کاملا تخریب کردند. پنچم, بنده هرم با دقت یک پانصدم درجه در جهت شمال قرار گرفته است. حتی تا قرن هفدهم نیز امکان دقتی چندین برابر کمتر از این وجود نداشت. ششم, هرم بزرگ در حثقیقت 8 بدنه دارد. ساختن یک هرم هشت بدنه از هرم چهار بدنه بسیاد مشکل تر است مخصوصا با دقت در حد میلی متر ساخت این هرم.اگر امروز قصد ساخت چنین بنایی را با این دقت داشته باشم و همه ابزار کنترلی موجود را به خدمت بگیریم باز هم این کار بسیار مشکل خواهد بود. هفتم, این هرم به گفته مصرشناسان در 20 سال ساخته شده است. اگر هر 365 روز سال و هر روز به مدت 12 ساعت کار ساخت هرم ادامه داشته, باید هر قطعه سنگ چند تنی در دو و نیم دقیقه تراشیده, بلند و در محل نصب شده باشد.و هشتم این که مصریان باستان که سازندگان این هرم خوانده میشوند تبه فولاد دسترسی نداشته اند و تمام بنا را با چکش فلزی و گویهای سنگی گرانیتی ساخته اند.
مدارک مکتوب رمی و یونانی تنها تا 680 پیش
از میلاد را پوشش میدهند و هر گونه مطلبی درباره وقایع پیش از آن تاریخ حدس
و گمانی بیش نیست. این هرم به عنوان آرامگاه خئوپس شناخته میشود ولی
مدارکی دال بر صحت این فرض وجود ندارد. پاپیروسها و دیوارنگاره ها توسط
افراد مختلف قرائتهای مختلف داشته اند و اطلاع دقیقی از محتویاتشان در دست
نیست.
در دهه 60 میلادی معبد ابو سمبل برای نجات
از غرق شدن به محل دیگری منتقل شد.جابجا کردن 2200 قطعه سنگ این هرم برخی
به وزن 30 تن نزدیک به 5 سال زمان برد و دستاورد مهندسی بزرگی برای زمان ما
بود. این زمان را با زمان ساخت هرم با بیش از دو میلیون قطعه سنگ مقایسه
کنید. ساخت هرم تیهوا تیواکان در مکزیک که تقریبا نصف هرم جیزه است 150 سال
زمان برده است با این حال مصر شناسان اصرار دارند که هرم جیزه در طول 20
سال ساخته شده است.دلیلشان بر این ادعا این است که هرم مقبره خئوپس بوده
است. اگر این فرض را نپذیریم باید کاربرد دیگری برای هرم وجود داشته باشد.
بناهای دیگری نیز در مصر وجود دارند که با
سنگهای با اندازه و شکل ناهمگون ساخته شده اند ولی کسی دلیل این ناهمگونی
را نمیداند.درز این سنگها چنان باریک و دقیق است که نمی توان یک تیغ ریش
تراشی را درمیان شکاف فرو برد. قرار گرفتن این سنگها با این دقت و بدون کمک
سیمان و بتن برای مندسین امروز غیر ممکن است . برخی متخصصین تصور میکنند
شکل سنگها به این دلیل با هم فرق میکند که سنگها با ارزش بوده اند و از
محلی دور آورده شده بودند بنا بر این از همه قطعات با کمترین اتلاف سنگ
استفاده شده است. اما این فرضیه با بررسی راهروهای این بناها رد میشود.
نحوه قرار گیری و شکل و اندازه متفاوت هر یک از سنگهای یک طرف هر راهرو
مانند تصویر دقیق و متقارن سنگهای دیوار مقابل هستند و این به این معنی است
که هدف خاصی از تفاوت شکل سنگها مد نظر بوده. این تفاوت در شکل سنگها و
درزهای بسیار باریک کمک موثری در حفظ بنا از فشارهای خارجی مانند زلزله
بوده است
تصاویری که هنگام اعتدال بهاری و پاییزی از
هرم بزرگ گرفته شده به خوبی هشت وجهی بودن آن را نشان میدهد. برخی بر این
عقیده اند که هرم در آغاز 8 وجهی بوده و در اثر فرستایش 4 وجهی شده اما
دیکران با این نظر مخالفند زیرا اگر فرسایش چنین اثری بر روی آن داشت خود
هرم تا به حال دچار شکستگیهای بزرگی شده بود.
پیامبر اکرم (ص):
«هر کس شب قدر را بیدار بماند گناهانش آمرزیده میشود؛ حتی اگر تعداد آنها به تعداد ستارگان آسمان و به سنگینی کوهها باشد»
آخرین ساعات بیست و یکم ماه رمضان، لحظات آخر عمر علی را اعلام میدارد ...
علی کعبه آمال عارفان و قبله ناسکان و زاهدان و الگوی اولیای خدا;
علی آینه تمام نمای رسول خدا و مجمع همه فضائل و کمالات انسانی.
رادمردی که علمش و اخلاقش و منشش و شجاعتش و کرامتش و زهدش و جوانمردیش و سخاوتش زبانزد خاص و عام ، دشمن و دوست، کافر و مسلمان میباشد؛
به دست شقی ترین مردم ، در پگاه نوزدهم رمضان - شب قدر اولیاء - با شمشیر زهرآگین ضربه میخورد و پس از دو روز، سرانجام به لقاء محبوب میرسد و از رنجهای دنیا آسوده میشود...
آنچه مایه تعجب است، این که چقدر باید شقاوت و سنگدلی در قاتلین علی وجود داشته باشد که چنان شخصیت والایی و انسان کاملی را به قتل برسانند؟
آیا آن همه سخنان پیامبر را در شأن علی نشنیده بودند ؟
چرا ؟ ! ! !
شنیدند و از نزدیک شاهد آن بودند ولی بصیرت نداشتند...
شناخت علی ایمان و تقوا میخواهد و آنان از ایمان تهی بودند و بویی از تقوا به مشامشان نخورده بود...
«یا علی لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق»
ای علی! دوستت ندارد جز مؤمن و دشمنت نمیدارد جز منافق
و چه زیادند آن منافقان کوردل که در تمام مدت چهار سال خلافت امیرالمؤمنین با او جنگیدند و کارزار کردند.
برخی به خاطر دشمنی های دیرینه و برای انتقام از کشته شدن پدران و اجدادشان با شمشیر ذوالفقار و برخی به خاطر حب جاه و مقام ولی آنچه از همه دردناکتر است آنان که به خاطر رسیدن به منصب با علی میجنگیدند در حالی که همان ها در رکاب رسول خدا (ص) کارزار کرده بودند و روزی شمشیرشان اسلام را یاری میداد...
طلحه ها و زبیرها ! این ها دل علی را بیش از دیگران آزرده میکردند و او را رنج میدادند . میگویند وقتی حضرت ، شمشیر زبیر را پس از به هلاکت رسیدنش مشاهده کرد، متاثر شد و شاید هم گریست زیرا باور نمیکرد چنین مدافعی از اسلام ، روزی بر مجسمه اسلام حقیقی و بر قرآن ناطق شمشیر بکشد و در لشکر دشمنان اسلام درآید .
آری! پیامبر (ص) خود میدید که برادرش و وصیش و جانشینش و نور دیدهاش، پس از او، گرفتار چه جانوران خونآشامی میشود .
رسول خدا(ص) مشاهده میکرد که پس از رحلتش، برای بیعت گرفتن از علی در خانه دخترش را میسوزانند و او را بین در و دیوار فشار میدهند.
پیامبر خوب میدانست که این سست عنصران بیوفا ، پیش از خشک شدن آب غسل بدن مطهرش ، توطئه میکنند و علی را خانه نشین مینمایند و با زور سرنیزه، یاران علی را به بیعت وامیدارند و سپس با علی آن کار میکنند که تاریخ را برای همیشه ننگین ساخته است ولی علی علیه السلام همچون در شهواری در تاریخ اسلام میدرخشد و تابش نور وجود مقدسش تا قیام قیامت ، قلب حق جویان و خدا خواهان را فروغی جاودانه میبخشد.
تا علی زنده بود هرگز نمیگذاشت روبه صفتان منافق زمام امور امت اسلامی را به دست بگیرند و اگر آن سالیان دراز پس از رحلت پیامبر، صبر کرد به خاطر قرآن و حفظ کیان اسلام بود وگرنه خود میفرماید :
به خدا قسم اگر تمام اعراب برای کارزار با من گردهم آیند، من از میدان فرار نمیکنم و آخرین آنان را با همان جرعه ای که به اولینشان دادم ، به دوزخ میفرستم...
و در خطبه شقشقیه ، پس از درد دل کردن با مردم و اعلام مظلومیتش میفرماید:
راه چاره ای جز صبر و شکیبایی نداشتم ، پس دیدم صبر کردن با عقل سازگارتر است ، صبر کردم در حالی که خار در دیده و استخوان در گلویم گیر کرده بود.
شگفتا! علی با آن مقام والا که همه از او سراغ داشتند و خوب او را میشناختند ، چگونه با او دشمنی میکردند و او را میآزردند .
به امید آنکه به زودی منتقم واقعی از پشت پرده های غیبتبه در آید و از دشمنان علی با ذوالفقار علی انتقام بگیرد و دوستان علی را شاد کند...
عظم الله اجورکم بشهاده مولانا امیر المؤمنین علیه السلام